مدح و شهادت امام جعفر صادق علیهالسلام
دوّمین بار است در شهر نبی، در سوخته خانۀ اَمنی به دست یک ستمگـر سوخته کمتر از خون گریه کردن حقّ این مرثیّه نیست آسـتــان صــادق آل پــیـمـبـر سـوخــتـه ارثِ زهـراییِ این آقاست که کـاشانهاش بین شهر مادری چون بیت مادر سوخته او نـمیسوزد میان شـعـلـهها و مـانـدهام با جسارت، عـدّهای گفـتـند کوثر سوخته آتشی که از در و دیوار بالا رفـته است بیگمان بر غـربت اولاد حـیدر سوخـته هم بلاهایی که مادر دیده پیرش کرده است هم دلش بهرِ بنی الزّهـرا مکـرّر سوخته شک ندارم هر زمانی آب دیـده، ساعتی گوشهای رفته به یاد حلق اصغر سوخته بسکه میپیچد به خود از سوزش زهر جفا پیکـرِ شیـخ الائـمّـه، پای تا سر سـوخـته چشمهای اهلبیتش کاسۀ اشک ست و خون بیشتر از هر کسی موسی بن جعفر سوخته سالـیانی پیش تر از قـومشان در کـربـلا خیمه و پیراهن و دامان و معجر سوخته |